۱- ضرورت مقايسه ICOها
مقايسههاي ICO ها ميتواند براي هر دو قشر سرمايهگذاران ارزهاي ديجيتالي و تيمهاي ICO سودمند باشد.
طرفهاي مختلف دلايلي مختلفي را براي اطلاع از چگونگي عملكرد يك ICO در مقايسه با بازار، دارند.
براي سرمايهگذاران اين مسئله ميتواند: سودمند بودن و برگشتپذيري سرمايه در بلندمدت و قابليت يك پروژه در تحقق اين اهداف و درنهايت انتخاب گزينه درست از ميان پروژههاي مشابه باشد.
تيمهاي ICO نيز ميتوانند با برسيِ توكن هاي موفق ديگر و ارزيابي آنها، نقاط ضعف پروژههاي خود شناخته و نسبت به رفع آنها و درنتيجه رسيدن به موفقيت كسبشده توسط پروژههاي ديگر دست يابند.
مشتاقان ديگري نيز در اين ميان وجود دارند كه تمايل دارند تا ببينند بازار نسبت به يك ICO خاص چه نظري دارد و كداميك از آنها با ارائه راهكاري بهتر، توانايي بالقوهاي را براي انقلاب درزمينه موردنظر دارد.
مشكل اينجاست كه همهروزه چندين ICO ارائه ميشود كه در مقياس سالانه چيزي در حدود هزاران ICO خواهد شد. در اين ميان تعدادي از آنها داراي اهداف و ساختاري مشتركاند و تعدادي نيز پروژههاي چندان موفقي نيستند.
اين حجم از توكن ها كه بازار را پركردهاند، ميتوانند انتخاب ميان گزينه خوب و بد را، بدون در برسي و تحقيقات دقيق و عميقِ هر ICO و بازار هدف آن بهصورت جداگانه، بيشازپيش سختتر كند.
همچنين بخوانيد : نحوه اعتبار سنجي ICO ها و تشخيص كلاهبرداري
۲- چگونه ميتوان اين كار را كرد؟
بهترين و مؤثر ترين راه، ايجاد سازوكاري ردهبنديشده است كه بر پايه تعداد شاخصههاي ضروري براي يك ICO مرتبشدهاند؛ كه خود شامل تيم پشت هر ICO، اطلاعات موجود بر روي آن، نحوه ارائه و بازاريابي هر چهبهتر آن، خواهد بود.
تيم توسعه دهنده: بسيار مهم است كه اطلاعات و نمايههاي تمام اعضاي تيم بهراحتي در دسترس باشد و مقدار اين اطلاعات براي هر فرد بهاندازه كافي باشد. نمايش تصوير هر فرد بهاضافه پيوندهايي به سايتهاي مرتبط ديگر مانند «Linkedin» ميتواند به بهبود اعتماد و اعتبار تيم كمك كند.
بهعلاوه، تعداد افراد درگير در هر تيم نيز ميتوانند بهعنوان عامليني مهم درزمينه اين رتبهبنديها بد شوند. براي مثال اگر دو نفر در يك پروژه كار ميكنند، احتمال كمي براي موفقيت اين پروژه ميتوان قائل شد؛ اين در حالي است كه هر چه افراد دخيل در پروژه بيشتر باشند، موفقيت كار نهايي نيز محتملتر خواهد بود.
اطلاعات ICO: اطلاعات مرتبط با يك ICO بايد كاملاً در دسترس و واضح باشند. اطلاعاتي همچون، تاريخ پايان و شروع پيشفروش يك ICO رسمي، نحوه خريد آنها توسط افراد، ارزهاي ديجيتالياي كه توكن هاي با آنها خريداري ميشوند، روزشمار آغاز تا پايان خريد و قيمت هر توكن، ميتوانند باعث بالا رفتن اطمينان سرمايهگذاران نسبت به خريد شوند.
نحوه ارائه: اين بخش شديداً به اطلاعات موجود بر روي گزارشنامه بستگي دارد و ميبايست شامل اطلاعاتي نظير: پروژه چيست؟ (پلتفرم، سرويس هاو…)، دستاوردهايي كه شركت به آنها رسيده يا قصد رسيدن به آنها را دارد، اطلاعات بيشتر در مورد اطلاعات افراد تيم و استفادهها توكن هاي ديجيتالي باشد. داشتن يك ارائه ويديويي حرفهاي به همراه دورنمايي از محصول باعث نمايش هرچه باكيفيتتر محصول و تعهد تيم پشت ICO خواهد شد.
۳- MVP چيست؟
محصول حداقلي يا بهاختصار (MVP) (Minimum Viable Product)، محصولي است كه با حداقل امكانات محصول اصلي تجهيز شده و بهمنظور جلب نظر مشتري و برطرف كردن نيازهاي وي توليد ميشود.
بهطوركلي محصول حداقلي را ميتوان، يك نمونه اوليه، نسخه آلفا يا بتاي يك محصول نهايي دانست. از يك MVP براي دريافت نقطه نظرات كاربران و ايجاد تغييرات در يك پروژه استفاده ميشود. اين مسئله نه تنها يك كاربرد معمول در صنعت ارزهاي ديجيتالي است بلكه باعث افزايش اعتماد سرمايهگذار به يك پروژه خواهد شد.
يك كد متنباز اين اجازه را به افراد خواهد داد كه ببينند آيا شركت داراي اساس است يا خير. بر اين اساس ميتوانيد نمودها و برنامههاي ارائه در گزارش را و صحت وجود آنها در كدهاي اصلي را چك كنيد و بهعلاوه، پيشرفت كار را نيز نظارهگر باشيد. اين مراحل شامل: رفع اشكالات، بهينهسازي و ارائه عملكردهاي جديد است.
شايد اين مزيتهاي براي يك فردي كه از برنامهنويسي و كد نويسي سررشته چنداني ندارد، كاربردي نباشد، اما ميتواند با تكيهبر دانش افراد ماهر از آنها بهرهمند شود.
۴- آيا توجه به شبكههاي اجتماعي ضروري است؟
صد البته.
باوجود ارائه چندين ICO در هرروز، براي هر پروژه ضروري است كه بيشترين ميزان توجهات را پيرامون محصول خود جلب نمايد. بهترين روش جلب اين توجهات نيز، تلاشهاي شركت در جهت مسائل بازاريابي است.
آيا آنها در شبكه هاي اجتماعياي نظير فيسبوك، توييتر و مديوم فعال هستند؟ آيا در انجمنهاي مرتبط با ارزهاي ديجيتالي نظير «بيت كوين تاك» و GitHub فعاليت ميكنند؟ و چه اطلاعاتي را در آن مراكز منتشر مينمايند؟ اين سؤالات ازجمله مهمترين سؤالات پيرامون مقايسه ICOها هستند.
۵- آيا توجه به نظرات متخصصين ضروري است؟
يكي از مهمترين مسائل در هنگام بحث در مورد ردهبندي ICOها، نظرات متخصصين ارزهاي ديجيتالي است.
اين افراد هستند كه با ديدي مشابه اما از زاويهاي ديگر، آنها را نقد ميكنند.
تيم: تيمهايي با افراد باسابقه در امر ارزهاي ديجيتالي ردهبندي بهمراتب بالاتري را نسبت به تيمهايي با پيشينه صنعتي دريافت ميكنند؛ كه خود شامل، توسعه، كد نويسي، مديريت پروژه، مديريت روابط عمومي و بازاريابي خواهد شد.
وجود يك هيئت مشورتي باعث افزايش جامعيت يك پروژه خواهد شد.
اطلاعات پروژه: بهطوركلي ICOها دو هدف را دنبال ميكنند. اول اينكه، آنها به دنبال جذب سرمايه با روشي كاملاً نوين هستند و دوم، جذب سرمايه براي گسترش يك پروژه موجود و واردكردن آن به يك شبكه مبتني بر بلاك چين. در هدف دوم به دليل وجود يك پروژه اثباتشده، احتمال موفقيت بهمراتب بيشتر است. از همين رو متخصصين نظرات مثبتتري را روي آنها دارند.
محصول يا سرويسي كه باعث حل مشكلي در بازار شود با استقبال بيشتري از سوي متخصصين روبهرو خواهد شد.
دانستن روشهاي كسبوكار: پروژههايي كه بهوضوح اهداف بلندمدت خود را تعيين كرده و داراي برنامههاي مشخص براي رسيدن به آنها باشند و سرمايه دقيق موردنياز براي پروژه را برآورد كرده باشند، احتمال موفقيت بيشتري را دارند. يكي از مهمترين بخشهايي كه متخصصين روي آنها حساسيت دارند، وجود يا عدم وجود كاربراني است كه در محصول يا سرويس موردنظر استفاده ميكنند، و اينكه آيا آناليز هايي براي فهم بهتر صورت گرفته يا خير.
توانايي بازار: صنعت ICOها داراي قانون گذاريهاي قوي و چنداني نيست. از همين رو ميتواند هرلحظه دچار تغيير شوند و مجلسهاي هر كشور و منطقه ميتوانند كاربريهاي مختلفي را براي آنها قائل شوند. پروژهاي با انعطافپذيري بيشتر و غلبه بر اين قبيل شرايط ميتواند ردهبندي بالاتري را از آن خود كند.
۶- آيا ميتوان اين ارزيابيها را بهصورت خودكار انجام داد؟
بله ميتوان و در اين صورت روند انجام كارها با سرعت بيشتر انجام ميشود.
همكاري ميان انسان و هوش مصنوعي را ميتوان براي رسيدن به اين هدف محتمل دانست.
اين روزها هوش مصنوعي پيشرفتهاي بسياري را به خود ديده و ظرفيتهاي آن به خوبي بسط دادهشدهاند. بااينحال، نيازمند انجام درست كارهاي پايهاي است. نظرات انساني ميتواند بهعنوان اساس كار در نظر گرفته شوند. بهوسيله برنامههاي رايانهاي نيز ميتوان رفتارها و نظرات افراد را برسي و بر اين اساس معيارهاي را تعريف كرد تا به اين وسيله قادر به تصميمگيري در مورد اين پروژهها باشيم. در اين صورت انسان و شبكه با يكديگر همكاري ميكنند. سپس ارزيابي كاربر با بكار گيري اطلاعات ارائه شود بهصورت ديتابيس، باعث بهبود كار خواهد شد. شبكه نيز با نمره دهي به پروژه به انتخابهاي افراد كمك خواهد كرد.
اين پروسه پيشتر نيز در پروژهاي بانام DropDeck بكار گرفتهشده كه با رتبهبندي پروژهها توسط هوش مصنوعي به سرمايهگذاران كمك ميكند.