ارزهاي ديجيتال براي هر دو گروه سرمايهگذاران اوليه و تريدرهاي باهوش پر از سود و منفعت بوده است. مثلاً بيت كوين را در نظر بگيريد. همهكساني كه قبل از ۲۰۱۷ در اين بازار سرمايهگذاري كردند، تا كنون با وجود اين بازار نزولي بازهم بيش از ۴۰۰ درصد سود كردهاند.
در طرف ديگر تريدرها در حال بهره بردن از افتوخيزهاي شديد بيت كوين هستند. براي روشن شدن مسئله بايد بدانيد كه نوسان بيت كوين در يك روز با نوسان S&P ۵۰۰ (۵۰۰ سهام برتر بورس نيويورك و نزدك) در دوره زماني ۲۳ روزه برابري ميكند. براي تريدرها نوسان تنها يك معني دارد: فرصت.
در اين مقاله دلايلي كه سبب شده اين بازار براي سرمايهگذاران چشماندازي ترسناك حداقل در كوتاهمدت، داشته باشد را توضيح خواهم داد.
ارزشگذاريها
بيشتر ارزهاي ديجيتال را با ابزار سنتي (مثل تنزيل جريان نقدي) نميتوان ارزشگذاري كرد چرا كه جريانهاي مالي مرتبطي به آنها وجود ندارد. مدلهاي لازم جهت ارزشگذاري ارزهاي ديجيتال نيازمند پارامترهاي ورودي ساختهشدهي بسياري است.
براي مثال اين مدل فرضي خارقالعاده از كريس بورنيسكه (Burniske) را در نظر بگيريد. در اين مدل نويسنده سعي دارد ارزش يك توكن را از طريق برابري مبادله (Equation of Exchange) از اقتصاد پولي بهدست آورد. براي اينكه بتوان فرآيند ارزشگذاري را آغاز كرد بايد درباره سرعت گردش توكن (تعداد دفعاتي كه توكن در طول يك سال دستبهدست ميشود) و منحني پذيرش (Adoption Curve) يك ارزش خيالي متصور شد. در مدل مذكور تغيير زمان پذيرش ۱۰ درصد تا ۹۰ درصد از ۱۵ سال به ۳۰ سال سبب ميشود كه ارزش توكن از ۱۲ سنت تا صفر دلار كاهش يابد.
در كوتاهمدت و از ديد سرمايهگذاري كه نگاه فاندامنتال دارد، ارزش تمام دارايي ميتواند به سمت صفر ميل كند. براي ارزشگذاري نميتوان هيچ كف قيمتي قائل شد.
كاربرد
ارزهاي ديجيتال بهندرت كاربردي جز نگهداري يا همان احتكار دارند. براي مثال اتريوم (ETH) را در نظر بگيريد. بيشترين كاربرد اتريوم برنامههاي غيرمتمركز و ICO ها ميباشد. اين را نيز در نظر داشته باشيد كه برنامههاي غيرمتمركز كاربر زيادي ندارند. (در تاريخ ۲۲ آگوست ۲۰۱۸ تنها ۱۵٬۶۸۹ نفر در حال استفاده از DAppsها بودند) در زمان نوشتن اين مقاله، بازار پيشبيني معروف آئوگر (Augur) تنها ۵۲ كاربر در ۲۴ ساعت گذشته داشته است و اين در حالي است كه حجم بازار توكنهاي آئوگر (REP) عددي نزديك به ۲۰۰ ميليون دلار را نشان ميدهد. (تنها با ۵۲ كاربر)
كاربران روزانه برنامههاي غيرمتمركز
درحاليكه سرمايه جمع شده ICO ها در حال خاك خوردن است، ما شاهد اين هستيم كه جريان مالي خارج از دنياي كريپتو به سمت ICO ها متوقفشده و پروژههاي جديد از سرمايهگذاريهاي قبلي در اين حوزه تغذيه ميكنند. سرانجام اين كار به گمانهزنيهاي بيپايان منجر ميشود و بهمانند ارزشگذاري سقوط كاربرد نيز اجتنابناپذير خواهد بود.
بهوضوح ميتوان روند نزولي سرمايهگذاري در ICOها را در سال ۲۰۱۸ مشاهده كرد. (ICO اياس در ماه ژوئن بهپايان رسيده كه شايد شما را در تشخيص روند نزولي بهاشتباه بيندازد)
مرگ ICOها
فردي به نام پيتر بلاك را فرض كنيد كه يك مؤسس جوان باهدف جمعآوري سرمايه جمعي است. تصور كنيد پيتر قصد ندارد اين كار را باعرضه سهام يا تضمين قانوني براي بازپرداخت سرمايه انجام دهد، بلكه اين كار را باعرضه تكههاي كاغذي بدون پشتوانه قانوني پيش ميبرد. حال تصور كنيد پيتر در حال جمعآوري سرمايه با اين تكه كاغذهاي بيارزش است. حال موردي را در نظر بگيريد كه پيتر در آن فردي ناشناس است و نيازي به افشاي هويت خود جهت پذيرش سرمايه ديگران ندارد. اين چيزي است كه در برخي ICOها در جريان است. حال طرح پانزي را نيز به اين مفروضات اضافه كنيد. ارز ديجيتال OneCoin يكي از آن كوينهايي است كه از اين طرح استفاده ميكند. بيت كانكت، طرحي كه سود سالانه ۱۴۹ درصد را به گفته خويش با «رباتهاي معاملهگر» اصطلاحاً تضمين ميكند نيز يكي ديگر از طرحهاي معروف پانزي در اين روزهاست.
اين بخشي از مقالهاي بود كه من در سپتامبر سال ۲۰۱۷ منتشر كردم. مقالهاي كه در آن درباره اينكه چرا بسياري از توكنها ايرادات اساسي دارند و اينكه چگونه ICO ها سبب افزايش قيمت ارزهاي ديجيتال در آن دوران شدند مطالبي را پوشش دادم.
درنهايت پس از گذشت مدتي، اقتصاد اين بازار كه به تبليغات و بزرگنمايي دچار شده بود، فروريخت. قيمت توكنهاي بسياري از ICO ها از آن دوران تاكنون بيش از ۸۰ الي ۹۰ درصد سقوط كردهاند. كميسيون بورس و اوراق بهادار نيز در غيرقانوني نشان دادن ICO ها مؤثر بود و پيامش مبني بر اينكه توكن ICO ها در بسياري از موارد بهعنوان اوراق بهادار ثبت نشده، به ريزش آن كمك كرد.
بيش از نيمي از ICO ها در ۴ ماهه تشكيل خود پس از پيشفروش توكنهايشان از بين ميروند. براي روشن شدن بيشتر ميتوانيد با مراجعه به سايت Deadcoins.com با بسياري از اين ICO هاي مرده آشنا شويد.
آمار و ارقام در اين حوزه به اين شكل است كه ۸۰ درصد ICO ها با اهداف كلاهبرداري تشكيل ميشوند. ۱۰ درصد ديگر اطلاعات ناقصي دارند و كمي پس از جمعآوري سرمايه فروميپاشند. اغلب ۱۰ درصد ديگر نيز بهاحتمال زياد نهايتاً ا شكست مواجه ميشوند.
اغلب سرمايهگذاران ICO ها افراد كلهشق و بياطلاعي هستند كه حتي زحمت خواندن وايتپيپر اين پروژهها را هم به خود نميدهند. آنها از اين موضوع خبر ندارند كه توكنهاي در دستشان، هيچ حقي براي آنها به وجود نميآورد. آنها به خيال خود در يك پروژهي موفقي كه آينده درخشاني دارد، سرمايهگذاري كردهاند.
اينجا نمونه خوبي از يك ICO كلاهبرداري كه توسط يك پروفايل تقلبي لينكدين تبليغ و ترويجشده آمده است:
يا حتي مثالي بهتر! برادر فروشنده بزرگ مواد مخدر، پابلو اسكوبار نيز در حال راهاندازي ارز ديجيتال خود به نام دايِت بيت كوين (Diet Bitcoin) است. چيزي كه همين حالا در حال اتفاق افتادن است. منتظر باشيد تا در چند صرافي نام آن را ببينيد و سپس ارزش آن به سمت صفر ميل كند. هنوز قانع نشدهايد؟
مثالي ديگر از اين دست Viola.ai است كه اطلاعات تمام ملاقاتهاي عاشقانه شما را در بلاك چينش ذخيره ميكند. البته كه شما به ذخيره اين اطلاعات در يك بلاك چين احتياج داريد!
اين پروژه در كشور چين هماكنون در حال اتفاق افتادن است!
تيم حفاظت در برابر سقوط (Plunge Protection Team)
در ارزهاي ديجيتال هيچ تيم حفاظتي براي جلوگيري از سقوط ارزش تعريف نشده است. وظيفه اين تيم كه متشكل از يك يا چند گروه ميباشد، خريد براي تثبيت قيمت يا پشتيباني از بازار است. داراييهاي آمريكا نظير دلار آمريكا در صورت وخامت اوضاع پشتيباني فدرال رزرو و خزانهداري ايالاتمتحده را به همراه دارند. بازار كالا نيز در صورت سقوط وحشتناك بر روي تقاضاي صنعتي و عمده (مشتريان كالاهاي فيزيكي) ميتواند حساب باز كند. در بازار سهام نيز به بازخريد سهام توسط خزانه شركتها پس از افت شديد قيمت ميتوان اشاره كرد. اين عده تريدرهاي داخلي محسوب ميشوند كه با دانش كامل از گردش مالي و خطوط جرياني وارد معامله ميشوند و هنگام افت ارزش سهامشان درك بهتري از شرايط دارند كه حاضر به معاوضه آن با پول نقد ميشوند. در بازار كريپتو روي چه كسي ميتوان حساب كرد؟ ماينرها يا صرافيها؟ نهنگهاي بازار ارزهاي ديجيتال بيش از خريد به فروش تمايل نشان دارند كه شرايط را بغرنج ميسازد.
تقاضاي سرمايهگذاران كوچك
تقاضاي سرمايهگذاران كوچك همراه با كاهش قيمتها در حال نابودي است. ضررهاي گسترده در بازار نيز دليل اصلي آن محسوب ميشود. معمولاً بازيگران كوچك بازار طبق توصيه ديگران و شنيدهها، در ارزهاي ديجيتالي كه يكباره مطرح ميشوند، سرمايهگذاري ميكنند. و همان چيزي اتفاق ميافتد كه آن را با كلمه FOMO يا ترس از جا ماندن در ميان سرمايهگذاران ميشناسيم.
حضار اين نمايش آزاديخواهان متعصبي هستند كه به طرفداران اقتصاد اتريشي معروفاند. به نظر من تقاضاي پيشين كه از ضرر و زيان ارزهاي ديجيتال ناكارآمد ضربه خورده، باعث سلب علاقه عدهاي از بازيگران تازه ورود به بازار شده است.
آقاي هرمن كه از زخمخوردگان اين اتفاقات بوده، ميگويد:
فكر ميكردم از جنبش مقاومت عليه دولت حمايت ميكنم. اما هماكنون اين جنبش شكستخورده و به دنبال يك استراتژي خروج است.
«من ۶۰ درصد سرمايهاي كه وارد بازار كردهام را از دست دادهام». اين جملهاي است كه اين روزها گوشتان از شنيدنش خسته شده است. در نظرسنجيهايي كه انجام دادم به اين نتيجه رسيدم كه نيمي از شركتكنندگان بيش از ۵۰ درصد سرمايه خود را از زمان ورود از دست دادهاند. تنها ۲ درصد مشتريان بانكهاي خصوصي اين روزها درباره بيت كوين پرسوجو ميكنند. اين در حالي است كه رقم ذكر شده در ماه دسامبر سال گذشته چيزي نزديك به ۵۰ الي ۷۰ درصد بود.
كاهش حجم واضح معاملات بيت كوين نيز نكتهاي قابلتأمل است. نمودار زير اين حجم را در صرافي كوينبيس براي جفت ارز بيت كوين دلار نشان ميدهد.
تقاضاي صنعتي
پول هوشمند عموماً در داراييهاي ارزان يا آنهايي كه در حال اوج گرفتن هستند (داراييهاي در حال رشد) سرمايهگذاري ميشود. از طرفي ارزهاي ديجيتال نيز در سراشيبي مرگ قرار گرفتهاند. با اين اوصاف چرا يك سرمايهگذار بزرگ بايد راغب به خريد ارزهاي ديجيتال باشد؟ حتي با اينكه قيمت آنها بهشدت كاهشيافته است. همانطور كه گفته شد، اين سرمايهگذاران در ارزشگذاري ارزهاي ديجيتال ناتواناند و تعيين زمان فاصله گرفتن اين داراييها از ارزش ذاتي خود نيز بهمراتب كار دشوار خواهد بود. بهعلاوه اين داراييها هيچ گردش مالي به وجود نميآورند.
پس ديگر چه دليلي وجود دارد سرمايهگذاران بزرگ ارزهاي ديجيتال بخرند؟ يك احتمال ديگر وجود دارد و آن متنوع ساختن سبد سهامشان است. ارزهاي ديجيتال همواره نشان دادهاند كه با داراييهاي ريسكي ديگر همبستگي ندارند. اين مسئله بهنوبه خود ميتواند منجر به ايجاد تقاضا گردد. هرچند براي متنوع سازي سبد سهام، دارايي با همبستگي منفي خيلي بهتر از يك دارايي با همبستگي صفر است. اوراق قرضه دولتي معمولاً همبستگي بهتري نسبت به ارزهاي ديجيتال ارائه ميدهند كه مزيتهاي آن سازوكار مشخص و ايجاد گردش مالي است.
ETF بيت كوين
به نظر عده بسياري، ETF بيت كوين ناجي نهايي قيمتهاي تقليل يافته ارزهاي ديجيتال است؛ اين موضوع جريان عظيمي از سرمايهداران بزرگ را بهسوي ارزهاي ديجيتال خواهد كشاند. به اين موضوع با جزئيات در اين مقاله پرداختهشده است.
كميسيون بورس و اوراق بهادار (SEC) چندي پيش ۹ پيشنهاد ETF بيت كوين را رد كرد. اما هنوز يك ETF بيت كوين از اين ميان جان سالم به در برده است. پيشنهاد VanEck SolidX كه از سوي CBOE ارائهشده است. بازار ارزهاي ديجيتال چشم انتظار تصميم كميسيون درباره پذيرفتن يا رد شدن اين پيشنهاد است. به عقيده SEC، پذيرفته شدن ETF در اين بازار نوپا كه بهوضوح در برابر دستكاريها مقاومتي از خود نشان نميدهد، منوط به موافقت صرافي اضافه كننده ETF با نظارت شدن و همچنين داشتن حجم قابلتوجه است.
با توجه به اينكه از نظر SEC بازارهاي بيت كوين آشكارا در برابر دستكاري مقاوم نيستند، پارامتر كليدي براي پذيرفته شدن بيت كوين حجم بازارهايي خواهد بود كه با نظارت شدن مشكلي نداشته باشند. آيا اين بازارها واقعاً حجم قابلتوجهي دارند؟
در مقالهاي ديگر درباره اينكه بيتمكس كه يك صرافي كاملاً غيرقانوني در هنگكنگ است و پلتفرم مشتقه بيت كوين را در كشور سيشل راه انداخته و قادر به تصاحب ۴۰ درصد از حجم بازار جفت ارز بيت كوين دلار شده، مطالبي نوشتهام. در مقاله مذكور نيز توضيح دادهام كه سهم بازار طرف قرارداد ETF چيزي بين ۳ تا ۱۵ درصد با توجه به روش محاسبه بهكار گرفته شده، بايد باشد.
جهت نشان دادن نقش پررنگ اين صرافي، در تاريخ ۲۱ آگوست كه طبق برنامهريزي جهت تعمير براي يك ساعت از دسترس خارج شد، در لحظه مشابه قيمت بيت كوين با مشاركت عظيم تا ۷ درصد افزايش يافت. همچنين پس از فعال شدن دوباره صرافي، قيمت بيت كوين تا ۱۱ درصد كه ۴ درصد بيشتر از قيمت دست يافته بيت كوين بود، افزايش يافت. چند ساعت بعد هشتگ BitmexMaintenance# اعتبار اين صرافي را به چالش كشيد.
صرفنظر از اينكه عدهاي به پذيرفته شدن CBOE/VanEck بسيار خوشبين هستند، احتمال قبولي ETF بيت كوين در كوتاهمدت چيزي نزديك به صفر است. هرچند قدرت لابيگري را در اين بين نميتوان ناديده گرفت.
ETF بيت كوين درنهايت پذيرفته خواهد شد. تنها بيشتر از چيزي كه فكر ميكنيد، به طول خواهد انجاميد.
فروشندگان طبيعي
ماينرها، صرافيها و ICOها جهت تأمين هزينههاي خود بايد كوينها و توكنهايي كه دارند را بفروشند. اين بازيگران در بازار نماينده فروشندگان طبيعي و هميشگي هستند.
ماينرها و صرافيها
با قيمتهاي حال حاضر، ۵ كوين برتر مبتني بر اثبات كار (بيت كوين BTC، اتريوم ETH، زيكش ZEC، بيت كوين كش BCH و لايت كوين LTC) روزانه نزديك به ۲۲ ميليون دلار كوين جديد توليد ميكنند، كه اين رقم در هرسال به ۸ ميليارد دلار ميرسد. در اين ميان بيت كوين نزديك به ۵۶ درصد و اتريوم ۳۰ درصد از ارزش توليدشده را به خود اختصاص دادهاند. با قيمتهاي نزول يافته كنوني، اينكه كوينهاي استخراجشده بهسرعت فروخته ميشوند، يك تصور اشتباه نخواهد بود.
نقطه برابري هزينه و درآمد براي يك دستگاه چيني ماينر با در نظر گرفتن تمام هزينههاي سرمايهاي (capex) و استهلاك در طول يكسال در محدوده قيمتي ۸٬۷۰۰ دلار براي بيت كوين قرار دارد. اين بدين معناست كه پايينتر از قيمت ذكر شده ميزان هزينه از درآمد بيشتر ميشود. البته نقطه سربهسر شدن بدون در نظر گرفتن استهلاك دستگاه در طول يكسال، در قيمت ۴٬۷۰۰ دلار بيت كوين اتفاق ميافتد. بايد توجه داشت كه اين محاسبات با در نظر گرفتن هزينه برق ۰٫۰۶ كيلووات بر ساعت و يك دستگاه انتماينر S9 با قيمت ۷۲۰ دلار انجام شده است. اين را نيز بايد در نظر داشت كه با تغيير سختي شبكه و هزينه تجهيزات و پرسنل، قيمت سربهسر شدن سود و زيان نيز بالا و پايين ميشود. نوسان قيمت سربهسر شدن هزينه و درآمد در ماينينگ به دليل وجود پارامترهايي نظير سختي شبكه، نسبت به ديگر كالاهاي فيزيكي محسوستر است.
به اين نكته نيز بايد اشاره داشت كه نقاط برابري هزينه و درآمد در شبكه بيت كوين در مقايسه با بازارهاي كالا، به نحو ديگري عمل ميكند. در بازار كالا با كاهش قيمت به زير نقطه برابري هزينه و درآمد، سازندگان محصولات از توليد دست ميكشند؛ اين امر به كاهش عرضه در بازار، كاهش موجودي انبارها و درنهايت به افزايش دوباره قيمتها منجر ميشود. اين موضوع تحت عنوان «چرخه رونق و ركود» در بازارهاي كالا شناخته ميشود. اما قضيه براي بيت كوين متفاوت است. در صورت كاهش قيمت بيت كوين زير نقطه برابري، ماينرها دستگاههاي خود را خاموش ميكنند كه به سبب آن قدرت پردازشي (هش) شبكه نيز كاهش مييابد. اما بااينحال تغييري در عرضه (ميزان آزاد شدن بيت كوينها از هر بلاك) ايجاد نشده و تنها از سختي شبكه كاسته ميشود. بنابراين درحاليكه نقطه برابري در بازار كالا همانند يك كف نرم (قيمتها سقوط كرده و دوباره برميگردند) عمل ميكند، شبكه بيت كوين از اين نظر در وضعيت نامساعدتري قرار دارد.
از سوي ديگر در صرافيها، درآمد حاصل از كارمزدها براي بيتمكس روزانه نزديك به ۳۲۵ بيت كوين يا با قيمتهاي كنوني چيزي حدود ۲ ميليون دلار است. با در نظر گرفتن ۰٫۳ درصد كارمزد كه درمجموع از هر دو طرف معامله گرفته ميشود، صرافيهاي ليست شده در سايت كوينماركتكپ (با ناديده گرفتن بيتمكس، قراردادهاي آتي و صرافيهاي مبتني بر ماينينگ كارمزد تراكنش) روزانه ۴۶ ميليون دلار كارمزد دريافت ميكنند. پس صرافيها در مجموع روزانه نزديك به ۴۸ ميليون دلار كارمزد در قالب كوينهاي مختلف دريافت ميكنند. چه درصدي از اين مقدار را روزانه ميفروشند؟ فرض كنيم ۵۰ درصد اين مقدار كه برابر با ۲۴ ميليون دلار ميشود را هر روز ميفروشند.
درمجموع فشار فروش حاصل از ماينرها و صرافيها بدون در نظر گرفتن ICO ها، روزانه ۴۶ ميليون دلار و سالانه ۱۷ ميليارد دلار است. آيا واقعاً سالانه ۱۷ ميليارد دلار پول تازه از سوي سرمايهگذاران گوناگون براي مقابله با اين فشار فروش طبيعي به بازار ارزهاي ديجيتال تزريق ميشود؟
اين را نيز در نظر داشته باشيد كه مبلغ ذكر شده به معني خروج سرمايه ۸ درصد از حجم كل بازار در هرسال است.
نابرابري و عدم توازن بهوضوح قابل مشاهده است.
ICOها
ICO ها مشابه استارتآپهايي هستند كه سرمايه موردنياز براي توسعه محصول خود (و گاهاً چيزي بيشتر) را از پيش دريافت كردهاند؛ البته با در نظر داشتن اين مسئله كه براي سرمايهگذاران هنوز چيزي ارائه ندادهاند. قسمت اعظم سرمايه پذيري نيز در قالب بيت كوين و اتريوم (بيشتر اتريوم) انجام ميشود.
ICO ها عموماً درآمد عائده از پيشفروش را در قالب كريپتو ذخيره ميكنند. آنها براي توسعه يك محصول ساختهشدهاند، نه احتكار ارزش حاصل از ارزهاي ديجيتال در خزانههايشان. با توجه به اينكه بيشتر بدهي و هزينههاي آنان در قالب ارزهاي فيات است، بايد درصد قابل توجهي از اين داراييهاي ديجيتال را به فروش رسانند تا بعد از سرمايه پذيري از پس هزينهها برآيند. اين چيزي است كه مديريت دارايي و بدهي ناميده ميشود. ICO ها بايد يك صندوقدار يا مدير دارايي براي ارزهاي ديجيتالي كه دارند و حفظ ارزش دلاري آنها استخدام كنند؛ كه در بيشتر آنها اين اتفاق نميافتد.
برخي ICOها موجودي خود را در حالي به فروش رساندند كه بازار نزولي در جريان بود و به نظرم بسياري از آنها در حال خالي كردن ذخاير عايده از پيشفروش توكنهايشان هستند.
بيشتر بخوانيد: هر آنچه بايد راجع به ICO بايد بدانيد !
اتريوم در حال حاضر درخطر جدي قرار دارد. با اضافه شدن فشار فروش ICO ها به ماينرها، ريزش قيمت اتريوم ميتواند ادامهدار باشد. همه اينها در يك دو راهي زندان ظريف قرار گرفتهاند: با توجه به سقوط ۸۰ درصدي نسبت به قيمتهاي ژانويه، گزينه خروج از نگهداري اتريومهاي باقيمانده شايد منطقي به نظر برسد. بااينحال در مجموع نگهداري آنها نيز با توجه به نيازهاي عملياتي و هزينهها عملاً غيرممكن به نظر ميرسد. همچنين به خاطر آوريد كه بازار ICO ها با اتريوم ۲۰۰ دلاري در سال ۲۰۱۷ نيز در حباب بود.
با استناد به اطلاعات پايگاه داده Santiment، موجودي تمامي ICO هايي كه كيف پول آنها مشخص است نزديك به ۳٫۳ ميليون اتريوم ميباشد. در ۳۰ روز اخير ۱۳۵ هزار اتريوم از اين كيف پولها انتقاليافته است. البته اتريومهاي انتقاليافته به معني فروش آنها نيست و احتمال دارد در كيف پولهاي جديد و تحت كنترل ICO ها باشند. با در نظر گرفتن فروش ۷۰ درصد از اتريومهاي انتقاليافته در صرافيها و ۱۰ درصد ديگر نيز بهصورت مستقيم (نه از طريق صرافيها)، تعداد اتريومهايي كه ماهانه توسط ICO ها به فروش ميرسد چيزي معادل ۱۰۷ هزار اتريوم خواهد بود؛ يعني چيزي حدود ۳ درصد موجودي كل ICO ها.
همچنين با فرض اينكه سرمايه بهدست آمده براي مخارج ماهانه كافي بوده و قيمتها نيز ثابت باشند، ICO ها ۳ سال زمان براي توسعه يك محصول پايدار در اختيار خواهند داشت كه بالواقع فرصت زيادي است.
فشار فروش ناشي از ICO ها به چه شكل است؟ با فرض اينكه ۱) ۹۰ درصد سرمايه جمع شده از پيشفروش توكنها در قالب اتريوم بوده، ۲) ميانگين قيمت فروش اتريوم در ماه آگوست ۳۱۲ دلار بوده، ۳) ICO هايي كه از آنها اطلاعاتي در سايت Santiment موجود نيست (چيزي قريب به ۷۵ درصد ICO ها)، به مقدار مشابه اتريوم ميفروشند. با اين حساب عدد بهدست آمده را بايد ۴ برابر كنيم. ۴) و اينكه دنياي ICO ها ۲۵ درصد بزرگتر از چيزي است كه فكر ميكنيم.
با در نظر گرفتن همه اين موارد فشار حاصل از فروش ICO ها، روزانه نزديك به ۶ ميليون دلار است كه تنها كسري از مجموع فروش ماينرها و صرافيها محسوب ميشود.
قابلتوجه است كه طبق مقاله اخير Santiment، ميانگين فشار فروش ماهانه رصد شده از كيف پولهاي اتريوم در سال ۲۰۱۸ توسط ICO ها، ۳۱۲ هزار اتريوم بوده است كه در مقايسه با اطلاعات بهدست آمده ميتوان نتيجه گرفت فشار ناشي از فروش به طرز قابلتوجهي اخيراً
كاهشيافته است. محاسبه دوباره با توجه به رقم ۳۱۲ هزار اتريوم، مدتزماني كه ICO ها براي تحويل يك محصول پايدار در اختيار دارند را به ۱۵ ماه كاهش و فشار فروش ناشي از ICO ها را تا ۱۴ ميليون دلار افزايش ميدهد.
استفاده از فرضيات فوقالذكر موجودي سرمايه ICO ها را ۱۸ ميليون اتريوم (۱۸ درصد كل اتريومهاي در گردش) كه با قيمتهاي ماه آگوست ۶ ميليارد دلار ارزش دارند، برآورد ميكند. اين مسئله اختيار عمل را به ICO ها در جهت افزايش سرعت فروششان ميدهد.
ICO ها، با بيت كوين و اتريومهاي باقيمانده در موجوديشان چهكار ميكنند؟ برخي از آنها اين دارايي را در طول زمان نگهداري ميكنند. برخي چهرههاي تأثيرگذار در اين زمينه مانند ويتاليك بوترين و كانسنسيس (Consensys) كه سرمايه هنگفتي از اتريوم دارند، هر يك بهگونهاي در حال جلوگيري از ريزش قيمتها ميباشند. اخيراً نيز صحبتها درباره خروج سرمايه از ICO ها در مقالات، اخبار، توييتها و كانالهاي خصوصي گسترش يافته است.
نكته: تجزيهوتحليل فشار طبيعي فروشندگان شديداً به فرضياتش وابسته است. بسياري از اين فرضيات به نحوي با يكديگر در تضادند. خوانندگان ميتوانند اين برگه را دانلود كرده و آن را با فرضيات خود مطابقت دهند.
چه چيزي باقي مانده است؟
چيزي كه باقيمانده يك كلاس دارايي با فشار فروش ثابت و قابل توجهي است كه توسط فشار خريد بهصورت موقتي مهار شده است و براي مدتي طولاني با اين شرايط نبايد انتظار رشد قيمت را داشت. (بله اين يك ديدگاه خرسي است) كاربرد و ارزش اين كلاس دارايي هيچ كف خاصي ندارد. عليالخصوص بيت كوين، اين دارايي پرنوسان، كه ميتواند از ۱٬۰۰۰ دلار تا ۱۰٬۰۰۰ دلار افزايش يابد و دوباره به ۱٬۰۰۰ دلار برگردد. تجلي از بهشت تريدرها، سرزمين موعود قماربازان و جهنم سرمايهگذاران.
بااينوجود در چشمانداز بلندمدت به بيت كوين اميدوارم. تنها برخي پروتكلهاي توكن، برنامههاي بلاك چيني و توكنهاي امنيتي به جريان اصلي راه خواهند يافت. تحليل صعوديام از اين ماجرا را براي وقت ديگري نگه داشتهام.