راه‌هاي ثروتمند شدن از طريق بيت كوين، يكي دو تا نيست!

در اين مطلب از زبان يك خبرنگار و سردبير مجله به نام بِيلي راتزل، درباره تجربه شخصي او با ارزهاي ديجيتال ميخوانيم. 

او در  كوين دسك نوشته است:

دينگ دينگ… يكي از دوستانم زير يكي از پست هاي فيسبوك من كه درباره افزايش قيمت بيت‌كوين تا سقف ۱۰,۰۰۰ دلار بود، كامنت گذاشت:

« اي كاش چند ماه پيش به نصيحت تو گوش كرده بودم!»

من هم در پاسخ به او اينگونه نوشتم :

«اي كاش خودم هم به حرف خودم گوش ميكردم….»

هر وقت به ديگران ميگويم اولين بيت كوينم را به قيمتي حدود ۱۴ دلار خريدم، از من ميپرسند كه آيا يكي از آن ميليونرهاي بيت كويني معروف هستم يا خير! اما، اينطور نيست. من يك ميليونر نيستم و اقرار به اين حقيقت، كمي تلخ و دردناك است.

با ديدن اينكه بيت كوين مرز ۱۰,۰۰۰ دلاري را رد كرده، حس ميكنم فرصت بزرگي را از دست داده ام. وقتي اين را شنيدم، تمام روز سردرگم بودم. باورم نميشود كه اين واقعا اتفاق افتاده است. پس من تا الان چكار ميكردم!…

زماني كه كم سن و سال تر بودم، در زمينه بيت كوين تجربه زيادي نداشتم. به ياد دارم كه آن زمان درباره افزايش ارزش بيت‌كوين مينوشتم: هر سكه معادل ۱۰۰ دلار. من بيت كوين را باور داشتم، اما اصرار داشتم از آن مانند كارت هاي اعتباري و به عنوان راه پرداختي استفاده كنم. هركجا كه ميرفتم، از بيت كوين هايم استفاده ميكردم، مثلا براي پرداخت صورت حساب رستوران، خريد نوشيدني و اسباب بازي هاي الكترونيكي.

نويسنده و كنشگر ديگري به نام برت اسكات نيز، اينگونه در توييتر خود نوشته است كه:

« درواقع كار به اينجا رسيد، چون برخي از ما در گذشته براي خريد كردن در دنياي واقعي از بيت كوين استفاده كرديم»

من در سرمايه‌گذاري پيش فروش اتر وارد شدم، چون مطمئن بودم فقط يك نفر برنده نميشود و اين مزايده دست كم چند برنده خواهد داشت. در ابتداي عمل چند هزار دلاري به دست آوردم. وقتي از سفر برگشتم ۳۰۰ دلار پول داشتم. بنابرين سكه هايم را نقد كردم و هر يك را به ارزش ۷ دلار فروختم.

هفت دلار به ازاي هر سكه… طي هفته گذشته اتريوم به ارزش ۵۰۰ دلار مبادله شده است. اگر اشتباه حساب نكرده باشم، با نگه داشتن اين سكه ها چيزي حدود ۱۵۰,۰۰۰ دلار ميتوانستم داشته باشم… البته اگر اينكار را هم كرده بود، باز هم در وضعيت كنوني ميليونر محسوب نميشدم. اما اين مقدار پول، بيشتر از مجموع تمام پولي است كه ميتوانم در حساب بانكي‌ام داشته باشم.

«دنياي بهتر»؛ باور شعارهايي از اين قبيل كه به تغيير روال كنوني اشاره داشتند براي من سخت شده بود. ازين رو، باور داشتم لازم است بيت كوين و ساير ارزهاي ديجيتال در مقابل سيستم سنتي كه منجر به آشفتگي شده بود قرار بگيرند. با وجود اين، همچنان متقاعد نشده بودم.

موارد متعددي مانع از اين شدند كه من از فرصت مذكور استفاده كنم: آگاهي زياد درباره مكانيزم دروني اين سيستم، بررسي اينكه به واسطه علاقه به ارزهاي ديجيتال به كجا خواهم رسيد، و به طور خلاصه؛ زندگي و مسائل مربوط به آن. همه به نوعي سد راه من شدند.

من اين فرصت را از دست دادم. اما اين درست نيست. در ۵ سال گذشته كه حساس ترين برهه زماني براي ارز ديجيتال به حساب مي‌آيد، پيوسته با آن در ارتباط بوده‌ام.

شايد آنقدر ثروتمند نباشم كه بتوانم يك فراري گران قيمت بخرم يا اينكه بتوانم نقدا بخشي از پول يك آپارتمان چند ميليون دلاري را پرداخت كنم، ولي هر چه باشد اهل سرمايه‌گذاري بر روي بيت كوين هستم.

ديدن اينكه يك جامعه كوچك و ساده تا اين حد پبشرفت كرده، واقعا الهام بخش است.

به همين دليل نماد بيت كوين را روي پايم تتو كردم، نه با هدف اينكه دلار منسوخ شود و دولت آسيب ببيند. همچنين به خاطر اين نيست كه فكر كنم فناوري اصلي آن، به مديريت و عملكرد موسسات مالي و مجموعه اي از شركت هاي متعدد بهبود ميبخشد. حتي به اين دليل كه بسياري از افراد در اين صنعت نمونه بارز نوع دوستي هستند هم، نيست.  بلكه، به اين دليل: بيت كوين نوعي از تناوب و مقاومت را ارائه ميدهد و در برابر نيروهاي ديگر قرار گرفته است. بيت كوين ثابت كرده كه مقاومت جواب ميدهد! و نشان داده كه ميتوانيم ارزش داشته هايمان را بالا ببريم و هر زمان كه تصميم گرفتيم كافي است، دست نگه داريم.

همچنين، بِيلي راتزل درباره مكالمه كوتاهي كه پيش از برگشتن به نيويورك با برادرش در فرودگاه داشته، نوشته است:

-«اگر آن زمان كه گفتم، بيت‌كوين خريده بودي…»
-«خب، الان روي كدام ارز سرمايه گذاري كنم؟»
-«دارم چك ميكنم»

سوال اينجاست كه آيا اين بار كاري خواهم كرد؟

يكي از كامنتهايي كه در فيسبوك دريافت كردم، به من احساس اطمينان خاطر ميبخشد:

« اين روحيه در تو ميليون ها ارزش دارد… و به اندازه بيت كوين ملموس و واقعي است»

منبع: CoinDesk